تاریخ : جمعه 91/10/29 | 11:33 صبح | نویسنده : وستا
به چه سرعتی یک ماه از زمستان گذشت
بی آنکه حال و هوای زمستان را داشت باشد
هی روزگار
چه کار کردم تو این یک سال؟!
وقتی که خوب فکر می کنم
می بینم که کاری نکردم
هیچ کار مفیدی نکردم
مثل هر سال ... مثل هر روز ...
به بطالت گذشت عمرم
انگار نه انگار
که حق زندگی فقط یکبار هست
باید به نحو مطلوب ازش استفاده کرد
کارمون شده از صبح تا شب
روز شماری
بعد آه ... افسوس .. حسرت..
که هی دریغا.. چه زود گذشت ...
کاش یکی بود که میزد پس سرمون میگفت
آدم حسابی ... زندگیت و روزهات دست خودته
میخواستی آدم باشی
هدفی رو برای خودت تعیین کنی
...
وستای دل مُرده نوشت: الان وضعیتم دقیقا مثل فضانوردای هس که تو کهکشان گم شدن...